تحولات منطقه

مدیریت مشترک فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک بر تیم فوتبال امید به این تیم ضربه زده است و باید برای شکستن طلسم صعود به المپیک مدیریت این تیم از شروع تا پایان مانند رشته‌‎های دیگر به فدراسیون مربوطه سپرده شود تا جلوی موازی‌کاری‌ها و اختلافات گرفته شود.

بلاتکلیفی تیم المپیک؛ یک دعوای تکراری و بی فایده
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، تیم فوتبال امید باز هم از رسیدن به المپیک بازماند و حسرت فوتبال برای حضور در بزرگترین میدان ورزشی دنیا به ۵۲ سال رسید و همچنان ۲۵ جولای ۱۹۷۶ یا سه مرداد ۱۳۵۵ و سوت پایان دیدار ایران و شوروی سابق در یک چهارم نهایی المپیک مونترال در ورزشگاه مونیسی‌پال شهر شربورک کانادا همچنان آخرین خاطره فوتبال از حضور در المپیک است.

از ۳ مرداد ۱۳۵۵ تا ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ که تیم امید در تاشکند خیلی زود در راه رسیدن به المپیک ناکام ماند، نزدیک به ۵ دهه می‌گذرد اما همچنان فوتبال همچنان پشت درهای بسته این مسابقات مانده است و ناکامی این رشته تبدیل به یک سریال تکراری و البته قابل پیش‌بینی شده است و خیلی‌ها ابتدای شروع کار تیم فوتبال امید برای صعود به المپیک این گزاره را روبروی خودشان می‌گذارند که «فوتبال به المپیک صعود نمی‌کند، مگر اینکه خلافش ثابت شود.»

این در حالی است که وقتی سه سال پیش از شروع بازی‌های انتخابی، تکلیف سرمربی و کادر تیم برای المپیک پاریس مشخص شد و تیم استارت زد، خیلی‌ها گمان کردند این بار انگار قرار است ماجرا فرق کند و مانند دوره‌های قبل نیست که تیم در دقیقه ۹۰ و همان سال مسابقات تشکیل شود و فرصت کافی نداشته باشد. فدراسیون فوتبال خیلی زود پرونده امید را روی میز گذاشت تا برای پاریس برنامه دقیق‌تر و بهتری ریخته شود، تدبیری که سبب شد امیدوارانه‌تر این بار به تیم امید چشم دوخته شود.

تنها یک سال اما کافی بود که همه آن امیدها نقش برآب شود، وقتی که بعد از گذشت یک سال قرارداد سرمربی امیدها تمدید نشد و تیم امید دوباره روی دور بلاتکلیفی افتاد و برای امیدها نقطه سرخط گذاشته شد تا همه چیز از نو شروع شود.

این بار هم همان دور تسلسل دوره‌های گذشته تکرار شد و در فاصله تنها ۴ ماه تا مرحله اول مسابقات انتخابی که همان مرحله مقدماتی جام ملت‌های زیر ۲۳ سال آسیا بود، سرمربی جدید بعد از ۹ ماه بلاتکلیفی معرفی و تیم امید دور هم جمع شد. پیش‌بینی نتیجه هم مانند دوره‌های قبل دور از ذهن نبود و با باخت به ازبکستان در بازی سوم مقدماتی جام ملت‌های زیر۲۳ سال، پرونده امیدها برای المپیک پاریس این بار خیلی زودتر از دوره‌های قبل بسته شد و عدد حسرت رفتن فوتبال به المپیک به ۵۲ رسید.

فارغ از شروع دیرهنگام و دقیقه نودی امیدها که هر دوره گریبانگیر امیدهاست، به نظر می‌رسد سرگردان بودن این تیم بین فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک، یکی از مهم‌ترین پاشنه‌های آشیل فوتبال برای رسیدن به المپیک است که سبب شده که این تیم ضربه زیادی بخورد.

فوتبال تنها رشته‌ای است که از المپیک ۱۹۹۲ بارسلون، تیم‌ها باید در رده سنی زیر ۲۳ سال و امید در این مسابقات شرکت کنند، به همین خاطر فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک به صورت مشترک متولی آن هستند. اگر چه کمیته ملی المپیک همواره عنوان می‌‎کند که در تصمیم‌گیری‌های فنی دخالت نمی‌کند اما در دوره‌های اخیر این کمیته بی‌نظر هم نبوده است و راه‌‎آورد اختلاف‌های این دو مجموعه برای تیم امید تنها فرصت‌سوزی و از دست دادن زمان بوده است.

مانند دوره گذشته که مدیران وقت کمیته ملی المپیک اصرار بر انتخاب مربی خارجی داشتند و فدراسیون ساز مربی ایرانی را می‌زد. امیدها در این دوره هم بر سر تعیین سرپرست و مدیر تیم هم بار دیگر شاهد اختلاف فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک بودند تا این اختلافات مانند یک سد بر سر راه تیم امید همچنان قرار داشته باشد.

در چنین شرایطی باید تکلیف تیم فوتبال امید مشخص شود و یک متولی مشخص برای آن در نظر گرفته شود. نمی‌شود که هر دوره فوتبال اسیر اختلافات کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال شود و باز هم در حسرت صعود بماند.

برای تکرار نشدن چنین مصائبی باید مانند تمام رشته‌های دیگر، متولی تیم امید، فدراسیون مربوطه باشد تا از موازی‌کاری‌هایی که به تیم آسیب می‌زند جلوگیری شود.

در آن صورت فدراسیون فوتبال پاسخگوی اول تا آخر تصمیماتی خواهد بود برای تیم گرفته است و مانند امروز نیست که دو متولی تقصیرها را به گردن هم بیندازند و اهمال و کم‌کاری طرف مقابل را در ناکامی تاثیرگذار بدانند.

در این صورت می‌توان امیدوار بود که یکی از سنگ‌های بزرگ بر سر راه فوتبال در مسیر المپیک برداشته شود و بتوان با امید و تمرکز بیشتری و با یک برنامه‌ریزی بلندمدت و انتخاب‌های درست، برای شکستن طلسم المپیک دورخیز کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.